یک دختر بارون فقیر زیر سایه خواهرش زندگی کرده است، جایی که همیشه چیزی نداشت. موهایش پر یا گلوله است، یک لباس هم ندارد و هر چه دارد لباس های پاره شده برای کار است. خواهر او مورد توجه یک نجیب ثروتمند قرار می گیرد، اما او در راه ازدواج می میرد. ماری به عنوان یک عروس جایگزین برای خواهرش فرستاده می شود زیرا بارون نمی تواند جهیزیه فروخته شده را به ارل بازپرداخت کند. اما ... این غیر ممکن است؟ در وهله اول، پیشنهاد یک سوء تفاهم بود؟ داستان زیبا و شاد عشق در مورد دختر بارون سقوط کرده و یک ارل خوش بیان.