در روستای دور، هاورث، فصل جدیدی در زندگی اما آغاز شده است. اما اکنون توسط خانواده ثروتمند Molders استخدام شده است، اما تصمیم گرفته است که گذشته را پشت سر بگذارد. او باید خود را با یک خانه جدید، یک معشوقه جدید جذاب (اما عجیب و غریب) و تعداد زیادی خدمتکار، که برخی از آنها گذشته مدفون خود را دارند، وفق دهد.
در همین حال، در لندن، ویلیام تمام تلاش خود را می کند تا خواسته های پدرش را به عنوان وارث خانواده جونز حفظ کند، اما تا آنجا که ممکن است تلاش کند، اما نمی تواند اما را فراموش کند. با این حال، هر زمان که او در بدترین حالت خود احساس می کند، النور همیشه آنجاست تا با لبخندی گرم و خجالتی به او آرامش دهد. آیا پاسخ به قلب شکسته او می تواند درست در مقابل چشمانش باشد؟