پس از سرقت الماس در برزیل، لوپین جواهر را در یک عروسک پنهان می کند و سوار هواپیمایی می شود که به خارج از کشور می رود. در حالی که در کشتی بود، عروسک توسط دختر کوچکی به نام جولیا که دایه اش کسی نیست جز فوجیکو ماین دزدیده شد. قبل از اینکه لوپین بتواند عروسک را پس بگیرد، هواپیما ربوده می شود و دختر ربوده می شود. آدم رباها به دنبال همان چیزی هستند که فوجیکو به دنبال آن است - کتابی از پیشگویی های نوستراداموس که در برج پدر جولیا پنهان شده است. لوپین و باند با هم متحد می شوند تا دختر را نجات دهند، الماس را پس بگیرند و رازهای اطراف کتاب عجیب را کشف کنند.