در حالی که آمادهسازی برای جشنواره سالانه سیشو آکادمی موسیقی سیشو آغاز میشود، دختران کلاس نود و نهم آماده میشوند تا اجرای خود را از Starlight، داستان غمانگیز دو الهه که با درخشش بهشت به هم نزدیک شدهاند، اما قرار است از هم جدا شوند، اجرا کنند. هرگز دوباره ملاقات نکنیم این تنها مدرسه دخترانه که برای پرورش نسل بعدی استعدادهای نمایشی ایجاد شده است، برای بهبود مهارت های آواز خواندن، بازیگری و رقص دانش آموزان خود کار می کند.
یکی از دانشآموزان، کارن آیجو، 16 ساله، دختری راحت است که از کودکی آرزوی اجرای روی صحنه را داشته است. عشق او به تئاتر زمانی که دوست دوران کودکی اش هیکاری کاگورا به آکادمی سیشو منتقل می شود بیشتر تقویت می شود. کارن از طریق دوست قدیمی خود به آسانسور مخفی منتهی به یک تئاتر بزرگ در زیر مدرسه برخورد می کند. این میدان که توسط یک زرافه سخنگو میزبانی میشود، به عنوان میدان جنگی عمل میکند که در آن همکلاسیهایش در دوئلها شرکت میکنند تا مشخص شود که کدام یک از آنها شایسته عنوان "ستاره برتر" است و به آنها حق بازی در یکی از نقشهای اصلی در Starlight را میدهد. کارن که با قولی که با هیکاری داده بود که روزی با هم ستاره شوند، جرأت یافته است، به این امید که رویای خود را به واقعیت تبدیل کند، وارد این نبردهای مرموز می شود.