تانیگوچی ماساکی به تازگی به ژاپن برگشته بود و خود را بین دختران مدرسهاش محبوبیت فوقالعادهای پیدا کرد و پسرها نیز به همان اندازه مورد نفرت بودند. یک روز او متوجه نشد که گروهی از اراذل و اوباش برای حمله به او وارد شدند. دختری به نام اوریهاتا ایا برای کمک به تانیگوچی وارد عمل شد و خود را به جای ماساکی پیشنهاد داد، اما قبل از اینکه اوضاع از کنترل خارج شود، مردی وارد عمل شد تا آنها را نجات دهد. به خاطر این برخورد، آن دو شروع به نزدیک شدن می کنند، اما...