خلاصه
اعتیاد به کری با یک دختر دانش آموز جوان به نام سونزاکی یوی شروع می شود. یک روز او در میانه راه با مردی نیمه مرده روبرو می شود. بی آنکه بداند چه باید بکند، مقداری غذا به سمت او پرت می کند (تا حداقل بتواند زنده بماند) و فرار می کند. او سپس به خانه‌اش باز می‌گردد، که همچنین رستوران گانشا کاری پدرش است. مردی که یویی با او روبرو شد کوئنجی ماکیتو بود که پدر یوی سوئیچیرو را می شناخت و در واقع به دنبال او بود. به دنبال بوی یویی، کوئنجی او و رستوران را پیدا می کند. یویی در ابتدا فکر می کند کوئنجی قصد دارد او را به خاطر پرتاب غذا به سمت او بکشد، اما پس از صحبت آنها متوجه می شود که او پدرش را می شناسد. سپس کوئنجی متوجه می شود که رستوران در حال از بین رفتن است و پدر یویی برای بهبود تکنیک های پخت کاری خود به سفر می رود. برای جبران یویی پدر او برای کمک به کوئنجی تصمیم می گیرد با یویی متحد شود تا رستوران کاری را نجات دهد.
