خانواده سونوزاکی هینامیزاوا خواهران دوقلوی میون و شیون را تا زمانی که به یاد دارند از هم جدا نگه داشته اند. میون وارث بعدی خانواده سونوزاکی خواهد شد و شیون به دور از خواهر عزیزش و بستگانشان در آکادمی سنت لوسیا شرکت خواهد کرد. اما شیون از مدرسه فرار می کند و به هینامیزاوا باز می گردد، غافل از تراژدی بی رحمانه ای که در انتظار او است. هنگامی که او دوباره با خواهرش میآید و شغلی پاره وقت پیدا میکند - در حالی که تظاهر میکند میون است - با ساتوشی هوجو، پسری همسن و سال خودش که دیوانهوار عاشقش میشود، آشنا میشود. اما وقتی از وضعیت وحشتناک خانوادگی ساتوشی باخبر می شود، شروع به کینه توزی از همه اعضای خانواده او می کند، حتی خواهر کوچکترش، ساتوکو. هنگامی که تنش ها تشدید می شود و ساتوشی به طور ناگهانی ناپدید می شود، شیون شروع به شک می کند که ممکن است خانواده خودش با ناپدید شدن او ارتباط داشته باشد. یک سال بعد، شیون با کیچی مابارا ملاقات می کند. له شدن میون. شیفتگی خواهرش به کیچی احساسات قدیمی او را نسبت به ساتوشی تحریک می کند و میل شرورانه ای را برای کشف حقیقت پشت ناپدید شدن او یک بار برای همیشه بیدار می کند. با این حال، جستجوی شیون برای حقیقت، او را به مسیری تاریک از جنون و ناامیدی سوق خواهد داد.