تویا موچیزوکی به طور تصادفی کشته شد و به عنوان یک عذرخواهی، خداوند به او اجازه می دهد تا در دنیایی خیالی دوباره متولد شود و هر آرزویی که بخواهد به او خواهد داد. و بنابراین، Touya تصمیم می گیرد تلفن هوشمند خود را در دنیای بعدی نگه دارد. در شانس دوم زندگی، او با بسیاری از چهره های مهم دوست می شود و به راز دنیا پی می برد. او میراث یک تمدن باستانی را به ارث میبرد و در حالی که دارای قدرتهایی است که با پادشاهان این جهان رقابت میکنند، بیپروا به اطراف سفر میکند.