خلاصه
"پروردگار عزیز، مرا به خاطر حقه های آستینم ببخش..." در دنیای دزدان فانتوم، یک دم اسبی از بقیه متمایز است - دم مقدس غیرقابل تسخیر! او نه تنها به دلیل استفاده از ترفندهای جادویی دیوانه وار در حین و پس از دزدی هایش، بلکه به دلیل سرقت اقلامی که به اشتباه به دست آمده بودند نیز مشهور است. این دشمن بدنام قانون، هویت مخفی میمی هانئوکا، دانش آموز 14 ساله ای است که در مدرسه خصوصی سنت پائولیا تحصیل می کند. میمی با کمک دوست راهبهاش، سیرا میموری، تغییر نفس خود را در طول شب برای کمک به نیازمندان فرض میکند. در حالی که دزدیهای او معمولاً بدون مشکل انجام میشود، وقتی پسری خاص در طول ماجراجوییهای او ظاهر میشود، همه چیز شروع به تغییر میکند - دایکی آسوکا، که به نام «آسوکا جونیور» شناخته میشود، وارد میشود. به دلیل به اشتراک گذاشتن نام خود با پدرش، یک کارآگاه معروف محلی. او نه تنها عزم خود را برای دستگیری سنت تیل ابراز می کند، بلکه همکلاسی میمی در مدرسه است! پس از اولین برخورد شبانه کارآگاه جوان با دزد شعبده باز که اکنون محتاط است، تعقیب گربه و موش آغاز می شود.