تار و پود زندگی می پیچد، می چرخد، به شکل های عجیبی کنار هم می آید، شکافته و دگرگون می شود و دوباره به هم می پیوندد. در یک سیم از آن ملیله غنی، پسر توکیویی تاکی تاچیبانا و دختر روستایی ایتوموری میتسوها میامیزو در بدن یکدیگر بیدار می شوند که گویی در رویای زندگی دیگری هستند. در حالی که این پدیده ادامه دارد، دو نوجوان 17 ساله با سبک زندگی یکدیگر سازگار می شوند و سعی می کنند راهی برای خروج از این موقعیت پیدا کنند. با این حال، فقط این دو نوجوان نیستند که باید با وضعیت غیرعادی امور کنار بیایند. به ویژه، دوستان و خانواده میتسوها رفتار غیرعادی دختر را به سختی درک می کنند. برای دوستان، خواهر، مادربزرگ و حتی پدر ولگرد، رفتار وقیحانه او به طرز عجیبی آسمانی به نظر می رسد. هنگامی که یک بارش شهابی آسمان شب را در جشنواره پاییزی ایتوموری به رنگ زرشکی در می آورد، قطعه ای از شهر که مدت ها فراموش شده است. تاریخ آشکار می شود و رشته های درهم تنیده سرنوشت را می گشود.