خلاصه
با وجود محبوبیت متفاوت، دانش آموزان دبیرستانی چیهارو سائیکی و واتارو تودا دوستان صمیمی هستند. سائکی خوش تیپ ترین پسر کلاس خود است که مدام دخترانی را که به او اعتراف می کنند رد می کند و ادعا می کند که او قبلاً کسی را دوست دارد. سائیکی و واتارو که بر سر سرگرمی مشترک خود یعنی تماشای فیلم، پیوند می خورند، چند بار در ماه به سینما می روند و بین فیلم هایی که می خواهند ببینند، به تناوب می روند. یک روز پس از تماشای یک فیلم، ساکی به واتارو اعتراف می کند اما به او می گوید که مجبور نیست احساساتش را بپذیرد یا به او برگرداند. در عوض، ساکی از آنها درخواست می کند که در تابستان به سفری بروند تا محل فیلمبرداری فیلم های مختلف را تماشا کنند. اگرچه واتارو سعی میکند پس از اعتراف، حالتی بیتفاوت داشته باشد، او شروع به این سوال می کند که واقعاً چه احساسی نسبت به ساکی دارد، زیرا آنها شروع به گذراندن زمان بیشتری با هم از طریق قول کوچک خود می کنند.