خلاصه
فوجیوارا مومو دختر یک خانواده ثروتمند است. او هرگز هیچ نگرانی نداشته، زندگی آسان و مجللی داشته است. او عاشق آشپزی خوب است. زندگی بی دغدغه او با مرگ پدرش بر اثر سکته قلبی به پایان می رسد. او اکنون باید مراقب خود و مادرش باشد و این شامل پختن غذاها نیز می شود. متأسفانه، او هرگز مجبور به آشپزی نشد، بنابراین آشپزی او افتضاح است. او در یک رستوران فرانسوی شروع به کار می کند و در آنجا آشپز می شود. او عاشق سرآشپز می شود، اما او فقط او را شاگرد می داند.