اسکارلت ال واندیمیون نامزدی با کایل فون پالستان، دومین شاهزاده، بدبخت ترین و سخت ترین وظیفه را بر عهده دارد. او نه تنها خشن و مغرور است، بلکه او را بی نهایت قلدری می کند. اسکارلت به خاطر خانوادهاش یاد گرفته است که تحمل کند، خونسرد بماند و شیوههای کودکانهاش را تحمل کند. با این حال، با آویزان شدن دختر دیگری از بازوی او، کایل نامزدی خود را با اسکارلت قطع می کند و او را به اعمال شیطانی متهم می کند که هرگز مرتکب نشده است. با این حال، او گیج نیست. اسکارلت فقط یک چیز آخر را می خواهد... اکثراً نام مستعاری را که در کودکی به دست آورده را فراموش کرده اند، اما در این لحظه، همه آنها بیش از حد آگاه هستند. پرنسس سگ دیوانه که مشت هایش را گره می کند، نشان می دهد که اشتیاق واقعی او همیشه هیجان انگیز و نشاط آور خشونت و خونریزی بوده است.