لدو زندگی جدید خود را با همراهانش در ناوگان گارگانتیا سپری میکند و او بهعنوان عضوی از تیم نجات تلاش میکند تا تکههایی از دوران قبلی تمدن بشری را بازیابی کند. ریما، دختری که قبلاً بخشی از ناوگان کوگل بود، ظاهر می شود. ریما اکنون زیر نظر امی به عنوان یک پیام رسان تحصیل می کند. پس از ملاقات لدو و ریما، لدو در مورد زندگی سابق خود در ارتش و اینکه چگونه زندگی او اکنون در کشتی Gargantia زندگی می کند، فکر می کند. لدو همچنین منتظر مشکلات و بحران هایی است که می داند آینده به همراه خواهد داشت. لدو با پیوند خود با چمبر که بر قلبش حک شده است، با آینده خود در آسمان و دریا روبرو می شود.