خلاصه
درست قبل از اینکه ساهو هاناوا در آستانه ورود به مدرسه راهنمایی سیران (دانشگاه مادرش) باشد، با دختر روحی به نام چی آشنا می شود که لباس مدرسه سیران را پوشیده و زیر باران ایستاده است. وقتی چی میخواهد به خانه ساهو برود، ساهو موافقت میکند و آنها وقت خود را صرف صحبت و بحث با یکدیگر میکنند. والدین ساهو صحبت کردن او با چی را می شنوند و تصور می کنند که او باید با تلفن همراه صحبت می کند - تا زمانی که او را در حال صحبت کردن در فضای خالی اتاقش می گیرند. ساهو مجبور می شود اعتراف کند که می تواند دختر روحی به نام چی را ببیند که پدر و مادرش را شوکه می کند. سپس فاش میکنند که چی نام نوزاد مردهای است که قبل از ساهو، خواهر بزرگتر مرده ساهو، داشتند.