خلاصه
چزاره بورجیا از بدو تولد توسط سایه های جهنمی احاطه شده است که او را تهدید می کنند. او که توسط پدرش لعنت شده است، نزدیکترین برادرش از او متنفر است، از خواهری که او را دوست دارد جدا می شود و توسط شیاطین خود جهنم رانده می شود، در جستجوی قدرتی است که دنیای ایتالیای رنسانس را به آتش می کشد. آیا او رستگاری را در میشلوتو، یک قاتل مرموز، مییابد که روح سزار را نجات دهد... حتی اگر به معنای کشتن بدن جن زده او باشد؟ یا اینکه تمام ایتالیا فریفته چشمان غم انگیز قاتل بدنام معروف به چزاره بورجیا خواهد شد؟